فقه / فقه اقتصاد / تزیین؛ جلسه 1387/02/10

بسم الله الرحمن الرحيم

 

مقام دوم: حکم دیگر آرائی

اگر شخص دیگری اعمال تزيين و آرايش گري كند، چه حكمي دارد؟

پاسخ به اين سؤال اين است كه در باره هر كدام يك حكم خاصي وجود دارد.

قسم اول: روايات خاصه

آنجايي است كه روايات خاصه داشت. كه مستقيم راجع به ماشطه بود. زن آرايش گر بود. كه حضرت يا لعن كرده بودند. يا منع كرده بودند. كه البته ما گفتيم كه كل آن موارد را يا قبول نداريم، يا به كراهت بر مي گشت، كه دليل خاص دارد. مثل همان موي انسان ديگري را به زن يا مرد ديگري ببافد. اين كراهت دارد. هم براي خودش كراهت دارد، هم اينكه ديگري بيايد اين كار را انجام بدهد. كه وصل الشعر به شعر در مورد شعر انسان بود. پنج، شش مورد بود كه موارد خاصه است كه اين اعمال هم براي خود شخص كراهت دارد، هم اينكه ديگري بيايد اين آرايش گري را انجام بدهد. آن موارد مشاطت و آرايش گري، آن هم حكمش همان حكم اين است كه خود شخص خودش را آرايش بكند. علت آن اين است كه حكم اين كه خودش، خودش را آرايش بكند از اينها فهميديم. و الاّ روايات مستقيم آمده بود اينها را حرام يا مكروه كرده بود. پس پنج، شش مورد از آن موارد خاص مثل استعمال الخرقه يا وصل الشعر بالشعر يا تحديد السنان و امثال اينها اگر هر كدام از آنها را مطلق يا با قيدي پذيرفتيم آن شامل آرايش گر مي شود. آن هم فرقي نمي كند زن آرايش گري باشد، يا مرد باشد. اگر القاء خصوصيت كنيم. اما در مواردي كه عناوين عامه داريم. يا اگر هم عناوين خاصه اي هست، فقط كار خود شخص را مي گويد. مثلاً زينت شخص در ايام عده را مي گويد، يا زينت زن جلوي نامحرم را مي گويد، يا بعضي از زينتها يا طيب را در حج مي گويد. آنجاهايي كه به عنوان عام يا خاص دليل راجع به خود شخص وارد شده است نه تكليف آرايشگر، در اين نوع موارد، يك قسم آنجايي است كه اعانه بر ظلم است. كه اعانه بر ظلم مورد اتفاق بود كه حرام است.

قسم دوم: الاعانه علي الظلم بالمعني الخاص

 اين است كه دليل در باره خود شخص وارد شده است، اما ديگري را هم شامل مي شود از باب اينكه ظلم است. يكي همان تدليس و غش است. گفتيم كه تزيين به تدليس حرام است. از باب قاعده عامه اي كه هر نوع غش و تدليسي در مناكحات و معاملات حرام است. در ساير موارد آن محل بحث است. اگر جاي حرمت تزيين و آرايش گري شخص از باب تدليس و غش باشد. طبعاً اين حكم كه براي خودش حرام است، چون مورد ظلم به ديگري است، اينجا آرايش گري او هم به اتفاق بايد بگويند حرام است. ولو اينكه دليل خاصي هم نباشد. براي اينكه تدليس و فريب دادن در مقام مناكحه يا معامله اين تضييع حق ديگران است، اين ظلم به معني الخاص است. و در آماده سازي مقدمات ظلم به غير كه به آن الاعانه علي الظلم بالمعني خاص، همه مي گويند حرام است. و الاّ زن آرايش گري عروسي يا دختري را آرايش بكند. به گونه اي كه عيب بسيار مهم شخص مخفي باشد. كار تدليس مستقيماً كار او نيست. كار تدليس، كار اين زن يا اولياي زن است كه اين زن يا مرد را گول مي زنند. يا بعكس پسري را تزيين مي كند كه زن نفهمد. يا تزيين در مقام معامله، اين نوع تزيين در مقام معامله ومناكحه به عنوان تدليس و فريب دادن اشخاص ظلم به غير است. كار خود شخص ظلم به غير است. تدليس و غش و حرام است. ديگري هم كه اين آرايش گري را انجام بدهد، اين اعانه بر تدليس است. اعانه بر تدليس و غش هم چون اعانه بر ظلم است همه مي گويند حرام است.

قسم سوم: عنوان خاص حرام

 كه باز در همين عناوين عامه و اينها غالباً است. ممكن است گاهي هم در عناوين خاصه مصداق پيدا كند. آنجايي كه از اين بالاتر است. اصلاً خود اين آرايش گري و عمليات تزييني مصداق آن عناوين عامه است. و عناويني است كه گفته كه زينت گري در موارد خاصي حرام است. يكي در مورد همان اضرار است. اگر تزيين شخصي موجب اضرار او باشد، اين ديگر خودش اعانه بر ظلم نيست، اين ظلم است. زن آرايش گري مي آيد مواد آرايشي به كار مي برد كه او را مبتلا به سرطان مي كند. اين كار هم بر خود شخص حرام است. اگر بداند اينطور است. و هم ديگري و آرايش گر هم كارش حرام است. نه از باب مقدمات حرام و اعانه بر حرام، از باب اينكه خود كارش حرام است. و اضرار به غير خودش عنوان محرم دارد. اينجا هم اضرار به نفس براي او محرم است. هم اضرار به غيرش محرم است. اينجا اعانه نيست يك قدم بالاتر است. خود اين به عنوان خاص حرام است. نه از باب اعانه، اگر دليل هم نداشتيم عقل مي گفت كه ظلم مسلم حرام است.

قسم چهارم: به دلالت التزامي و بالملازمه

عرف مي گويد بين كار خود شخص و كار آرايش گر ملازمه است. مثل تشبه، مي گويد تشبه به جنس مخالف، يا تشبه به كفار حرام است. عرف مي گويد تشبهش كه حرام است، كسي بخواهد تشبيه هم انجام بدهد آن هم حرام است. اينجا ديگر به دلالت التزامي و بالملازمه از آنجا به اينجا تصدي مي كند، نه از باب اعانه و اينها، اصلاً آنقدر رابطه اين دو با هم نزديك است كه همان دليلي كه مي گويد تشبه به كفار حرام است، دلالت مي كند بر اينكه تشبيه ديگري هم به كفار حرام است. عمليات شبيه سازي به كفار هم حرام است.

قسم پنجم: از باب قاعده اعانه بر اثم

 مي ماند ساير موارد كه ساير مواردش مي شود از باب قاعده اعانه بر اثم، يعني غير از اين چهار بخشي كه مصداقهاي واضحي است كه ديگر كار تزيين ديگري نسبت به زينت گري خود شخص كه حرام يا مكروه بود تزيين او هم حرام يا مكروه مي شود. منتهي يا به عنوان خاص در روايت وارد شده، يا به عنوان اعانه برظلم يا با عنوان عناوين ديگري از عناويني كه بر فعل او منطبق مي شود. مثل اضرار و تدليس و اينها يا از باب ملازمه بين كار خود شخص و كار ديگري در دلالت التزامي، غير از اين بقيه موارد مي ماند به قسم پنجم كه ساير الموارد است. ساير موارد اعانه بر اثم است. تزيين مي كند و مي داند كه بناست نامحرمي او را ببيند، يا خودش را در معرض نامحرم قرار بدهد در حد اشاعه فحشا نيست در درجات پايين تر است. يا تزيين مي كند به گونه اي كه موجب نوعي پيدايش يك نوع روحيه تكبر در او مي شود، اينها حرام است. اينها ظلم به ديگري نيست، ولي كاري كه او مي كند در مسير حرامي قرار مي گيرد. اين مي شود مصداق اعانه بر اثم كه اعانه بر اثم اختلاف سابق است البته ما مي گفتيم اعانه بر اثم هم با دو شرط سابق حرام است. اين آرايش گري حكم خود شخص براي خودش و كجاها حرام يا مكروه است و يا ديگري بخواهد انجام بدهد يكي از اين پنج قسم است. كه قسم اول تا چهارم آن جاهايي است كه مورد اتفاق است. نبايد اختلافي باشد. ولي در قسم پنجمش حرام بودن يا نبودنش مبتني بر اين است كه ما بگوييم اعانه بر اثم مطلقاً حرام است يا مطلقاً حرام نيست. كه ما مي گفتيم حرام است با دو قيد يك قيد اينكه آن امر محرم محقق بشود و او هم بداند كه به آن امر محرم منجر خواهد شد.

 مقام سوم بحث: تكسب محرمه

 اين است كه مي آيد در مكاسب محرمه، و آن اين است كه اگر كسي زينت گري و آرايش گري را انجام مي دهد. حكم اين در يكي از پنج قسم معلوم شد.  اين گاهي تبرعي است و گاهي پول مي گيرد. و تكسب به اين آرايش گري دارد. اين مقام سوم بحث مي شود كه حكم اين اينجا معلوم است، هم حرام است و هم باطل است. يعني پولي كه مي گيرد پول حرامي است نمي تواند در آن تصرف بكند و ملك او نمي شود.. براي اينكه اين كار، كاري است كه از نظر شرعي از اعتبار ساقط است، از ارزش ساقط است. و معامله بر آن هم حرام است و هم تكسب به آن حرام و باطل است. اين هم قاعده كلي است كه قبلاً بحث شده است.

 عناوين محرمه:

عوامل محرمه يا مكرهه عواملي كه موجب تحريم يا تنزيه و كراهت مي شود ما هفت هشت عنوان را گفتيم، ولي يك عنوان ديگر است كه گاهي اضرار نيست. ولي شخصي را در مشقت مي اندازد و عسر و حرج براي ديگري ايجاد مي كند. با آرايشي كه خودش مي كند، خودش را در عسر و حرج مي اندازد. يا آرايش گر او را در عسر و حرج مي اندازد. يعني شكنجه به او مي دهد. ضرر به او نمي خورد، ولي بايد خيلي سختي را تحمل كند. سوراخ كردن گوش ضرري به جايي نمي رساند، ولي خيلي مشقت و سختي دارد. اين سختي و مشقت را بر خود يا ديگري تحميل كردن اين هم يك ار عناويني است كه در يك حدودي كراهت دارد و يك حدود بالا برسد حرام است.

يكي هم آن است كه در زينت گري شخص و اينها يكي از عواملي كه محدوديتي ايجاد مي كند همان بحث زهد است كه زهد در يك حدودي و در يك مراتبش واجب است و تركش حرام است. در يك مراتبش هم مستحب و تركش مكروه است. اين هم از عواملي است كه مي تواند يك مقداري بحث تزيين و زينت گري و اينها را محدود بكند.

 بنابراين ايجاد مشقت و توليد مشقت در مقام تزيين و زينت گري يكي از عناويني است كه گاهي توليد كراهت مي كند، در يك سطوحي هم تحريم مي كند. همانطور كه دلبستگي به او و بهره برداري از آن چيزهاي دنيايي كه خلاف زهد است، اين يك حدودش كراهت دارد، يك حدودش حرام است.

 اختلال نظم و دور سازي از فرهنگ ديني و امثال اينها، اينها در يك حدودي كراهت دارد، در يك حدودي حرام است. تهديد حدودش نياز به بحثهاي مستوعبي دارد كه مع الاسف در فقه انجام نشده كه ما انشاءالله آينده بحث خواهيم كرد.