فقه / فقه اقتصاد / تشبه؛ جلسه 1387/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

عنوان پنجم: تشبه رجال به نساء و نساء به رجال

 در اينجا اولاً چند نكته مقدماتي ذكر كرديم، يكي گفتيم اين مسأله هم به لحاظ روايي، هم به لحاظ فتوايي سابقه ديرين دارد. و طرحش در كتب فقها به دليل اين است كه رواياتي در اين باب وارد شده است. بعد عرض كرديم بين تشبه و تزيين عموم و خصوص من وجه است. و هر جا كه بين عنواني و عنوان ديگري در محرمات، واجبات و تكاليف من وجه باشد، طبعاً استقلال پيدا مي كند. اما اگر تشبه فقط تزييني بود، آنوقت يكي از مصاديق تزيين مي شد. اما چون تشبه گاهي تزييني است و گاهي تزيين نيست. و لذا به اين دليل و به دليل اينكه در خصوص اين عنوان تشبه دليل وارد شده است. بايد عنوان تشبه را مستقل مطرح بكنيم. هم به خاطر اينكه بين التشبه و التزيين عموم و خصوص من وجه است. و هم به خاطر طرح همين عنوان و همين مفهوم در روايات بايستي به طور مستقل مورد توجه قرار بگيرد. اما چون ارتباط با تزيينش زياد است. طبعاً متصل به بحث تزيين بحث شده است. حتي اگر به لحاظ ترتيبي هم كسي اين را ذيل بحث تزيين قرار بدهد، چون روايات خاصه دارد اين را مستقل بحث مي كند. نكته سوم هم اين بود كه تشبه در لباس و يا اقسام ديگري كه عرض خواهيم كرد. اين مفهوم عرفي است. كه مفهوم آن ثابت است و از خود لغت و عرف و اينها اين مفهوم گرفته مي شود. كه مفهومش معلوم است بعد بيشتر توضيح خواهيم داد. اما مصاديقش متغيير است. اين تبدلي كه وجود دارد در مصاديق وجود دارد، موجب مي شود چيزي در يك زماني يا مكاني يا عرفي تشبه به حساب بيايد و در زمان ديگر تشبه به حساب نيايد. به خاطر اينكه عرف لباس و چهره و آرايش و اينها اين عرف به حسب زمانها و مكانها و اقوام و قبائل و عشاير و اينها تفاوت پيدا مي كند. و لذا در يك زماني چون اين لباس خاص زن است اگر مرد اين را بپوشد تشبه مي شود. ولي در زمان يا مكان ديگر اين تشبه نيست. نكته چهارم هم اين بود كه در همه اين مواردي كه يك امر تكليفي، تحريمي و محرماتي كه از اين قبيل است، يعني مصداقش وابسته به آن حالت عرفي و تداول و رواج عرفي است. در اين نوع موارد هنجار شكنان اوليه مرتكب حرام مي شودند. چون هنجاري را شكسته اند، متشبه به كفار و متشبه به جنس مخالف شده است. اين هنجار شكني اول حرام است. مادامي كه عرف رايج نشده، اين هنجار شكني حرام است. اما وقتي كه با همين هنجار شكني ها عرف عوض شده كه اين نوع مواردي كه تابع چيز عرفي است. هنجار شكني كه عوض شد يعني عرف شد. آنوقت كارهاي بعدي حرام نيست. همه اين بحثهاي ما آنجايي است كه حرمت آمده روي عنواني كه تحول پذير است. همه عناوين تحول پذير نيست. وقتي مي گويد نماز واجب است و حد و حدودش را مشخص كرده اين عوض شدني نيست. يا گفته زنا حرام است و حد و حدودش را مشخص كرده اين تغيير پذير نيست. ولي يك جايي مي گويد كه شما از سهم امام و سادات مي توانيد به اندازه شأن عرفي خودتان برداريد . اين شأن تحول پذير است. به تحول زمان و عرف و موقعيت شخص و اينها يا اينكه تشبه به ديگري آنچه كه خواست ديگري است عوض مي شود. يك وقتي خواست او است يك وقتي نيست. و لذا اين بحثي كه ما مطرح كرديم در مواردي كه حرمت و حكم آمده روي عنواني كه در ذات خودش تابع تشخيص عرف است. در اينجا است كه بايد اين بحث مطرح بشود.

 تشبه به جنس مخالف يعني چه؟

 در اينجا اولاً بايد به اين توجه داشته باشيم كه تشبه، حفظ هويت شخص است با ملاحظه و اضافه اينكه در جهتي همانندي با ديگري پيدا كرده و تشبه غير از تغيير جنسيت است. تغيير جنسيت تشبه نيست. چون تشبه اين است كه هويت خودش را حفظ كرده يك چيزي را از اصل خودش دارد. در يك جهتي مانند ديگري شده است. تشبيه هم اينطور است. كالأسد كه مي گوييم بالاخره آن رجل است و رجلیت و هويت خودش را دارد. ولي يك جهتي كه مثلاً شجاعت دارد مي گوييم مثل اسد است. و لذا اگر يك جايي چيزي آمد به طور كلي از اساس و ذات و هويت خودش تغيير پيدا كرد و چيز ديگري شد اين تشبه نيست. اين تبدل و تطور است. و لذا دو مفهوم اينجا داريم. يكي تطور و تبدل و تغير و تغيير داريم كه اينجا ذاتش با همان نگاه عرفي يا فلسفي جهت تناسب خودش عوض مي شود. و يك تشبه داريم. و در تشبه تمام ذات تبدل پيدا نكرده بلكه ذات محفوظ است، در يك جهتي وجه شبهي با طرف ديگر پيدا كرده است. وجه شبه هميشه در جايي است كه يك اصل خاص خودش باقي مانده، در يك جهتي به ديگري شباهت پيدا كرده است. ولي چيزي از اصل خودش باقي مانده است. منتهي دامنه اين تشبه گاهي كم است و گاهي زياد است. بنابراين مفهوم تبدل و تطور و تغير با مفهوم تشبه و يا تنظر و نظير ديگري شدن و تناظر و اينها متفاوت است. تبدل و تحول و تغير و اينها ذات عوض مي شود. ولو اينكه يك چيز مشتركي هم باقي باشد، ولي ذات عوض شد، اين چيز ديگري شده است. اما در تشبه آن ذات محفوظ است. منتهي در يك جهتي مشابهت و مماثلتي با آن چيز ديگر پيدا مي كند و امثال اينها اين دو مقوله از هم جداست. اين نكته را اگر شما بپذيريد، آنوقت داستان تغيير جنسيت زن به مرد، يا مرد به زن يا تغيير جنسيت خنثي به سمت زن يا به سمت مرد آن معلوم است كه از شمول اين روايات خارج است. اين تشبه ربطي با تغيير جنسيت كه مي رود تصرفي در اعضاي او مي كند. و در هورمونهاي او مي كند. با آن ربطي ندارد. و اين روايات از آنها منصرف است و ارتباطي با آن ندارد. اينكه گفتم عرفي است براي اينكه ممكن است بگوييم همه چيزش آنطور نشد. ولي در مجموع عرف مي گويد اين شد يك چيز ديگري، عرف مي گويد اين ديگر زن نيست. مرد شد يا مرد زن شد.

ثمره بحث:

 ثمره اين دقت اينجا ظاهر مي شود كه گاهي هست كه اين تغيير و تحولات به صورت ژنتيكي و پزشكي انجام مي شود. ولي به حدي نمي رسد كه بگويند اين زن مرد شد. ولي ويژگيهاي مرد به او داده شد. اين آنوقت ممكن است در تشبه وارد شود. كه اولش حرف واضح است، ولي آدم دقيق بشود، آنوقت اين نكته در آن در مي آيد. ببينيد اين تبدلات است. تا اينجا ما تغيير الجنسيه از تشبه نساء به رجال و رجال به نساء اين مرز را بينشان گذاشتيم. ولي نتقدم الي الامام ختو أخري وقتي يك قدم جلو بياييم. و در تبدل جنسيت دقيق بشويم، دو نوع است. يك وقتي است كه عرف مي گويد با اين كار پزشكي كه انجام شد همان قسم اول كه گفتيم تشبه نيست. ولي در مفهومي كه عرض كرديم دقت ثانوي بكنيم در مفهومي كه عرض كرديم اينطور است. گاهي است كه اين تغيير و تبدلي كه با مهندسي ژنتيك انجام شد كه هنوز اين را كمتر به كار برده اند. مهندسي ژنتيك دنيايي است كه كمتر در انسان به كار رفته است. بيشتر الان از طريق همان جراحيهاي عضوي و هورموني و اينها اقدام مي شود. ولي يك قام بالاترش مهندسي ژنتيكي است كه دنياي آينده هم روي اين تأكيد دارد. خوب آمد با تزريقات هورموني يا جراحيهاي عضوي يا پيشرفت ترش با مهندسيهاي ژنتيك تغيير جنسيت بخواهد بدهد. اين دو نوع است. يك قسمش اين است كه اين خنثي مرد شد يا زن شد. يا مرد زن شد. ولي گاهي به همان شكل است اما در عين حال مي گويد اين مرد است منتهي مردي است كه موي او بلند مي شود. ولي هنوز هم نمي گويد اين زن است. مثلاً در آلات رجوليت و بحثهاي جنسي چيزي نشده. ولي با يك هورمون يا تغيير جنسيتي موهاي زنانه پيدا مي كند. اين نوع موارد داخل در تشبه مي شود.

ملاك تغيير و تبدل:

اين است كه عرفاً بگويد مقومات مردانگي را از دست داد و زنانگي شد. يعني كليت اين مقومات عوض شد. اين خارج از بحث ما مي شود. اما اگر همان عمليات را انجام مي دهند، ولي نه اينكه كل مقومات را از او بگيرند. يك حالت ميانه اي دارد. يعني به نحوي همان حالت زن بودن يا مرد بودنش باقي است. ولي دو سه صفت جنس مخالف را با تصرف ژنتيكي يا عمليه جراحيه در او ايجاد كرده اند. اين در تشبه مي آيد. براي اينكه عرف مي گويد اين زن است منتهي اينطور شد. و در اين جهات شباهتي به مرد پيدا كرد.

جمع بندی بحث:

پس حاصل اين سخن اين است كه تغيير جنسيت اولاً از موضوع بحث ما و از موضوع روايات خارج است. و ثانياً تغيير جنسيت آنجايي است كه عرف بگويد كه جنس اساساً عوض شد. اما اگر در بعضي از خصائص تغيير پيدا بكند. كه اصل تحول جنسيت در او رخ نداده باشد. آنوقت در بحث تشبه وارد مي شود. با توجه به اينها مي خواهيم بگوييم تشبه اقسامي دارد. مي خواهيم بگوييم راحت تر حل مي شود. ولي دقيق تر نيست. مي خواهيم بگوييم اگر كسي با جراحي كاري كرد كه صورتش مو نداشته باشد. و صورتش مثل زن باشد. ولي آلات رجوليتش باقي بماند. اين تشبه است. چيزي كه فقها گفته اند در لباس و اينهاست. ما مي خواهيم بگوييم تشبه شامل تغييرات هورموني و پزشكي و ژنتيكي هم مي شود. مادامي كه به حد تغيير هويت جنسيت نرسد. پس ما نتيجه اي كه تا اينجا مي گيريم در اين مقدمه بعدي اين است كه تغيير هويت به طور كامل و تغيير جنسيت به طور كامل كه عمدتاً هم قوامش به آلات رجوليت و انوثيت و به عمليات جنسي است. آن نوع تغييري كه عمدتاً به آن وابسته است. آن از بحث ما خارج است. كه زن واقعاً مرد مي شود. و مرد واقعاً زن مي شود.

بحث تشبه:

تشبه عرض عريضي دارد.

 انواع تشبه:

نوع اول: تشبه تكويني

يك نوع تشبه كه در كلمات فقها نيامده، تشبهي است كه به صورت ژنتيكي يا با تصرفات علمي انجام مي شود كه بعضي از خصوصيات جنس مخالف را به او مي دهد. اين يك نوع تشبه است. چون جنسش عوض نشده، ولي بعضي از خصوصيات جنس مخالف را به او مي دهد. به نحوي تصرف تكويني در اين شخص از طريق تزريق هورمون، عمل جراحي يا تغييرات ژنتيكي كه امكانش هست. اين يك نوع است كه تشبه است. اين تغير جنسيت نيست. چون ذاتش كلاً عوض نشده است. الان هم مي گويند مرد است. ولي ويژگيهاي زنانه را به صورت ژنتيكي در خود ايجاد كرده است. اين يك نوع تشبه است كه تشبه تكويني است.

نوع دوم: آرايش چهره و صورت

 يك نوع تشبه هم تشبه در آرايش و  آراستگي و تزيينات است. و از طرفين هم صادر مي شود. آرايش چهره و صورت و امثال اينها است.

نوع سوم: تشبه در زيور آلات

 يك نوع هم تشبه در زيور آلات است. كه آن هم جزء تزيين است. ولي من جدا مي كنم كه واضح تر بشود. آن تشبه در چهره و منظر و آرايش هاي ظاهري منظر است. بعدي در زيور آلات و اينها است.

نوع چهارم: تشبه در لباس

 در لباس و امثال اينها است. كه متداول است.

نوع پنجم: تشبه در غير لباس

 در غير لباس از متعلقات ديگري كه به شخص ارتباط دارد. و تعلقي به شخص دارد. مثل اينكه فرض بگيريد در عرف تصوير زن و مرد متفاوت باشد. يا مركبش متفاوت باشد. مثلاً بعضي ماشينها مي گويند زنانه است. در مركب و ساير متعلقات است. كه دوچرخه الان هم در خيلي جاها مختص به مردان است. اين هم يك قسم است. كه اينها همه چيزهاي ظاهري است.

نوع ششم: تشبه جنسي

 در چيزهاي جنسي است. كه مردي مورد مفعول قرار بگيرد. و يا زني مساحقه بكند. يا با اشكال ديگري كه در حقيقت فعاليت جنسي غير متناسب با خودش كه در شرع حرام است انجام بدهد.

 نوع هفتم: تشبه در لحن كلام

اين است كه در لحن كلام و ادا و اطوار و حالات است. يعني ممكن است كسي اصلاً لباس زن هم نپوشيده، ولي لحن و ادا و اطوار و اصولش حالت زنانگي دارد. و حالت زنانگي به خود مي گيرد. گاهي افراد اينطوري هستند. گاهي به طور طبيعي بعضي زنها صدايشان و ادا و اطوارشان مردانه است كه در بعضي زنها ديده ايد. و بالعكس. و چيزي كه طبيعي است بحثي نيست. اما يك نوع هم اين است كه كسي در صدا و لحن و عمل و رفتارش حالت زنانگي و زن حالت مردانگي پيدا بكند. اين هم يك قسم است كه مي شد بگوييم صدا و لحن را يكي بگذاريم و ادا و اطوار را  يكي ديگر بگذاريم. و مي شد هم اينها را با هم گذاشت.